جهانی که در واقع «دامی» بیش نیست، و بشر مغرور و سرگردان، در ریسمان های به‌هم ‌تنیده‌ی آن تقلا می‌کند. در جامعه ی دیکتاتوری،.مدام بینِ انتخابِ درست و غلط، تردید است

از یک سو، با عملی که می‌دانند درست است، جانِ خود را به خطر می‌اندازند و از سوی دیگر، با سکوت در برابرِ استبداد، آرمانهایشان را می‌بازند. بهتر است فریاد برآوریم ومرگِ خود را جلو بیندازیم تا سکوت کنیم و جان دادنِ تدریجیِ خود را طولانی سازیم؟

تراژدى چند همسرى

 باز حقارتی غیر قابل وصف و باز موضوعی حاشیه ساز شد . مدتی است بحث چند همسری صفحات مجازی را به خود اختصاص داده است البته بحث جدیدی نیست چرا که به همت حاکمیت ننگین جمهوری اسلامی ، همه به قدر کافی با مفاهیم چند همسری و کودک همسری آشنایی دارند هر چند که این بار سماجت بر چند همسری رنگ جدیدی به خود گرفته است حتی اگر برخی ها درست بگویند و این هم مثل همیشه بازی جدید حکومتی برای منحرف کردن اذهان از مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی باشد ، ولی باز باید بدانیم که این موضوع در نفس خود اهمیت بسیار زیادی دارد . و موضوع ناراحت کنننده است چیزی که در این بی قانونی نقض میشود این است که زن شخصیت یگانه مستقل ندارد و جنس دوم شناخته میشود و ارزش وجودی او در ارتباط با رفع نیازهای جنسی مرد

سنجیده میشود . 

این بازی زنها قربانی تفکر عقب افتاده ای میشوند که حق زن و می عواطفش را نادیده می گیرد و از بانوان قدرت اختیار و قدرت عشق ورزیدن و حق زندگی سالم سلب میشود . چه بسیار خانواده هایی که با این تفکر دختران خود را مجبور به وصلتی کنند و وارد زندگی ای میکنند که هیچ شناختی در مورد عواقب آن ندارند و در برخی مواقع حتى طبق تعصبات ، خانم ها مجبورند تا آخر عمر در آن زندگی بمانند . سوالی که اینجا مطرح است این است که جایگاه شعور انسانی و تعهد و وفاداری و عشق و برابری اجتماعی کجاست ؟ آیا به عمق این قضیه فکر شده که در خانواده های چند همسری چه نوع فرزندانی و چه نسلی تربیت و به جامعه تحویل داده میشود ؟ طرفداران چند همسری با استناد به منابع دینی و شرایط اجتماعی و اقتصادی در تبلیغ چند همسری آگاهانه از دین استفاده ابزاری می کنند با گذاشتن کلاه شرعی بر سر خود و دیگران این روش را ترویج و تبلیغ کنند . کاری که ۴۰ سال به اسم دین در تمام موارد اخلاقی و انسانی و اجتماعی ایران رخ داده است ، که به نام جنگ با فرهنگ غربی و ترویج فرهنگ اسلامی ، شنیع ترین و غیر اخلاقی ترین قوانین را اعمال کرده اند . علی مطهری نماینده تهران می گوید : چند همسری حکمی از احکام اسلام است که به معضلات اجتماعی می پردازد و اگر اجرا نشود فساد و فحشا بیشتر می شود .

این که قوانین دینی و یک کلمه در کتاب مسلمانان می تواند این فاجعه و نقض حقوق بخشی از جامعه را مشروع كند و به احساسات نیمی از جامعه بی توجهی و توهین کند و به قوانین مردسالارانه قدرت ببخشد ، به این معناست که دین جای قدرت تعقل و تفکر را گرفته و به برپایی قوانین ضد انسانی و ضد زن کمک کند و اینگونه است که ضرورت جدایی دین از از دولت ( سکولاریسم ) مشخص می شود . با کمی منطق و کمی فهم می توان به این نتیجه رسید که مبلغین چنین قوانینی هیچ شناختی از علوم اجتماعی و حقوق برابر زن و مرد و روانشناسی جامعه ندارند ، چرا که این قوانین نه تنها توهین به زن بلکه توهین به مرد و توهین به انسانیت است و محکوم دانستن و مردود دانستن این نگرش ، احترام به خود است .

 کسانی که از این اعمال حمایت می کنند بهتر است از خود بپرسند که تبلیغ چند همسری کدام دغدغه اجتماعی و معضل کنونی جامعه ما را حل کند ؟ دغدغه تورم و گرانی و بیکاری جوانان ؟ دغدغه هر روز بالاتر رفتن آمار طلاق ؟ مشکلات مسکن ؟ دغدغه کودکان بی سرپرست ؟ معضل اعتیاد و با هزاران معضل دیگری که در جامعه ایران وجود دارد ؟؟؟ کسانی که بانی برگزاری چنین همایش های سخیفی هستند معنی عشق انسانیت و برابری را نمی فهمند و روابط انسانی را به روابط حیوانی تقلیل داده اند چرا که این امر یاد آور نوع زندگی حیوانات است چند همسری تمسخری آشکار به وفاداری بین زن و مرد و تمسخر کلمه عشق و تعهد و تکامل روش ها زندگی انسانیست ، ما در مکان جغرافیایی زندگی کنیم که مفاهیم کلمات مهمی که دستاورد قرنها زندگی بشر است به گرفته می شود . انسانیت و عشق تهی از فنی می شوند و قوانین ضد بشری جای آن را می گیرند و چه تاسف بار که نتیجه این طرز فکر ، حمایت قانون از کسی میشود که چندی پیش همسر دوم خود را با آرامش تمام به قتل رساند . افکار و افرادی که بر طبل چند همسری می کوبند و از آن حمایت کنند بی شک بیماران جنسی هستند و طبعا این راهکار طلایی ( به قول خودشان نمی تواند پایانی بر میل جنسی افسار گسیخته و بی قید و شرط آنها باشد . آن چیزی که باعث میشود بخشی از زنان کشورم به این قوانین ضد بشر با پشتیبانی و حمایت قانون جمهوری اسلامی تن بدهند ، تنها فقر اقتصادی نیست ، متاسفانه فقر فرهنگی ، فقر آموزشی تعامل اجتماعی و جامعه مدنی ست . برای کمک به بهبود جامعه به جای تبلیغ هوس بازی و راهکارهای مردسالارانه و منفعت طلبانه ، بهتر است کمک شود که کانون تعهدمند خانواده ها حفظ شود و زوج ها حمایت شوند و برای جوانانی که قصد ازدواج دارند ولی قادر به تشکیل خانواده نیستند شرایط اطمینان بخش اخلاقی ، اقتصادی و ایجاد شود . قوانین باید حامی تمام انسان ها باشند . به عرف و قانون و فرهنگ اشتباه نباید تن داد .


منتشر شده در ماهنامه حق ما انسان ها

در آذر ماه ١٣٩٨

 انديشه آفرين

No comments:

Post a Comment