دلایل زیادی برای بی اعتقادی افراد به خدا وجود دارد، دقیقا مانند دلایلی که مردم برای اعتقاد به خدا دارند و این طور نیست که بتوان پاسخ مشخصی و دقیقی برای این سئوال در نظر گرفت. دلایل بی خدایی و به اعتقادی یک آتئیست یا خداناباور می تواند بسیار شخصی و مختص به خود فرد باشد و این دلایل می تواند به شرایط و تجربیات فرد در زندگی شخصی خودش و یا حتی به گرایش های شخص بستگی داشته باشد.
اما برخی شباهت های کلی در بین آتئیست ها و بی خدایان وجود دارد وجود دارد که می توان به چند نمونه از آنها اشاره کرد. نکته قابل توجه این است که این شباهت ها، ممکن است الزاما در همه آتئیست ها و بیخدایان مشترک و یکسان نباشد و حتی اگر برخی ویژگی ها در بین آتئیست ها مشابه و مشترک باشید نمی توان با اطمینان گفت که این دلایل و ویژگی های در بین سایر آتئیست نیز یکسان است. این نکته باعث می شود که دلیل بی خدایی و بی اعتقاد شدن یک شخص برای شخص دیگری کم اهمیت
و یا برای دیگری کاملا بی اهمیت باشد. بنابراین بهتر است قبل از نتیجه گیری و قضاوت در مورد بی اعتقادی یک آتئیست، از او سئوال کنید که آیا این دلایل برای آنها نیز مهم و تاثیر گذار است یا نه!گوناگونی و تنوع ادیان
یکی از رایج ترین دلایلی که ممکن است یک شخص خداناباور یا آتئیست شود، گوناگونی و تنوع ادیانی است که در دنیا وجود دارد. بسیاری از آتئیست ها افرادی هستند که در خانواده ای مذهبی رشد کرده اند و همیشه این تصور را داشته اند که دین آنها بهترین دین در دنیا و تنها راه واقعی برای ایمان به خدای واقعی و درست است. اما با گذشت زمان به خصوص با دسترسی به منابع عظیم اطلاعاتی که در این عصر از آن بهره مند هستیم، شخص متوجه می شود که ادیان و سنت های بسیار زیاد دیگری در دنیا وجود دارد که حتی ممکن است قوانین آنها بسیار عاقلانه تر و انسانی تر باشد و این آشنایی به تدریج نه تنها اعتقاد فرد به دین خانوادگی خودش را تحت تاثیر قرار میدهد حتی با تفکر عمیق تر و روشنگری بیشتر میتواند به طور کلی فرد را از اعتقاد به هرگونه خدا یا اله و خالق فراطبیعی برهاند. در واقع شما هرچقدر بیشتر از ادیان بدانید، سطحی بودن و ابتدایی بودن قوانین و رسوم آنان برای شما روشن تر خواهد شد.
تجربه ای از توحش ادیان
در کنار سنت های گروهی و اجتماعی ادیان، قوانین وحشیانه و غیر انسانی نیز وجود دارد تا افراد ناهمسو در جامعه و یا پیروان خطا کارش را مجازات کند. همین قوانین ریاکارانه، سرکوب گر و غیر انسانی باعث می شود که فرد معتقد، دین خود را مورد انتقاد قرار دهد و به تدریج اعتقاد خود را نسبت به دین خود و یا در نهایت به تمامی ادیان و خدایان از دست دهد. در جوامع اسلامی بسیاری از مسلمانان هستند که با قطع دست یک سارق و یا سر بریدن مخالفین و اهانت کنندگان به مقدسات اسلام مخالف هستند و این همین قوانین وحشیگرایانه و غیر انسانی که با استناد بر قرآن صورت میگیرد، زمینه شک و تردید آنان به این مجموعه قوانین متوحش اسلامی را فراهم می کند.
پیشرفت علوم نوین
با پیشرفت علوم مختلف و پیدایش علوم نوین که واژه “Science” برای اشاره به آن مناسب تر است، به تدریج پاسخ هایی که ادیان برای پرسش های بنیادی و چالش های اخلاقی جوامع در نظر گرفته بودند، کنار گذاشته می شوند. در واقع علوم نوین، پاسخ های بسیار معقول تر و قابل درک تری برای ابعاد مختلف زندگی ارائه می کنند و توجیهات تخیلی که پیش از این تحت قلمرو و حاکمیت ادیان بودند، حالا با مدل ها و نظریه های قابل آزمایش علمی روبرو شدند که به سادگی ادیان را با چالش های جدی روبرو می کند.
از سوی دیگر این پاسخ ها و نظریه های علمی با گدشت زمان باعث می شود تا از اعتماد و وفاداری پیروان ادیان کاسته شود و به داستان های مقدس دینی به چشم یک افسانه قدیمی نگاه کنند. در نتیجه هیچ دلیل و توجیه منطقی برای این که یک خدا یا قادر متعال جهان هستی و موجودات زنده را در شش روز خلق کرده باشد وجود نخواهد داشت و فایده ای نیز برای اعتقاد و باور برای وجود چنین خدایی نیز برای انسان وجود نخواهد داشت.
برهان های فلسفی قدرتمند
از گذشته های بسیار دور، خداباوران برای اثبات وجود خداوند یا خدایان از برهان و استدلال های فلسفی استفاده می کردند. که از مهمترین آنها می توان به برهان نظم و برهان علیت اشاره کرد، برهان های فلسفی و یا بهتر بگوییم مغلطه هایی که پیچیدگی جهان هستی را به یک ناظم و یا پیدایش جهان را به یک خالق نسبت میدهند. برهان های فلسفی و علمی که برای رد این ادعا ارائه شد، بسیاری از روشنفکران دینی را نسبت به عقاید و باور های خود دچار شک تردید کرده است که این موضوع نیز خود دلیلی برای رد و انکار وجود خدا می شود.
مهمترین نکته ای که باید آن را در نظر گرفت این است که عدم اعتقاد به خدا و ناباوری به صورت پیش فرض موضع تمامی انسان هاست. هیچ انسانی با باور و اعتقاد زاده نمی شود بلکه این فرهنگ ها، آداب، رسوم و نحوه آموزش و پرورش یک انسان است که این باور ها و اعتقادات را در آن شکل میدهد و در نتیجه توجیه خداناباوری و عدم اعتقاد به خدا بر عهده یک آتئیست نیست بلکه وظیفه یک خداباور و انسان مومن و دیندار است که باورش به خالق و آفریننده را توضیح و معقول نشان دهد در غیر این صورت باید خداباوری را بی اساس و حتی نامعقول در نظر گرفت.
بنابراین به جای اینکه بپرسیم “چرا مردم اعتقادشان را به خدا از دست می دهند؟” بهتر است این سئوال را مطرح کنیم که “چرا مردم وجود یا خالق فراطبیعی را باور می کنند؟”
No comments:
Post a Comment