جهانی که در واقع «دامی» بیش نیست، و بشر مغرور و سرگردان، در ریسمان های به‌هم ‌تنیده‌ی آن تقلا می‌کند. در جامعه ی دیکتاتوری،.مدام بینِ انتخابِ درست و غلط، تردید است

از یک سو، با عملی که می‌دانند درست است، جانِ خود را به خطر می‌اندازند و از سوی دیگر، با سکوت در برابرِ استبداد، آرمانهایشان را می‌بازند. بهتر است فریاد برآوریم ومرگِ خود را جلو بیندازیم تا سکوت کنیم و جان دادنِ تدریجیِ خود را طولانی سازیم؟

قاتلى به نام غيرت

 یک قتل فجیع ناموسی دیگر؛ حبیب ۲۳ ساله سر فاطمه ۱۹ ساله را برید


 نیمه‌شب بیست و پنجم خردادماه، «حبیب برحی»، جوان بیست‌وسه‌ساله ساکن منطقه ولیعصر آبادان به کلانتری شماره یازده این شهر مراجعه کرده و اعتراف می‌کند که دخترعموی ۱۹ ساله‌‌اش را که یک سال قبل به عقد ش درآمده، به جرم خیانت کشته است. او آلت قتل را که یک چاقوی خون‌آلود است با خودش به کلانتری آورده است.


ماموران کلانتری یازده آبادان با راهنمایی حبیب خودشان را به حوالی منطقه بهار ۵۶ و به حاشیه «شط» می‌رسانند. شط نام دیگری است
که محلی‌ها به رودخانه «بهمن‌شیر» اطلاق می‌کنند.آنجا زیر یکی از نخل‌های حاشیه رودخانه، فاطمه در میان تاریکی شب در خون خودش فرو غلتیده و گلویش را به شکل بی‌رحمانه‌ای بریده‌اند.


«فاطمه برحی» دخترک ظریف و زیبایی است که تنها ۱۹ بهار را به چشم دیده است. کاربران فضای مجازی می‌نویسند او چند بار پیش از این هم با تلاش مادرش از مرگی وحشیانه رهیده بوده است.


«عدنان شمایلی» با اینکه همان حوالی زندگی می‌کند اما تا زمانی که ماشین پلیس و پزشکی قانونی برای انتقال جسد فاطمه به محل قتل مراجعه نکرده بودند، متوجه درگیری نشده است. او در کوی ولیعصر آبادان یک مغازه کوچک پوشاک بچه‌گانه دارد.


عدنان از اوضاع دردناک و فاجعه‌بار جسد فاطمه می‌گوید، از اینکه سرش را با یک جسم تیز کاملا بریده بودند و اینکه احتمالا این کار وحشیانه نمی‌توانسته از یک جوان به‌تنهایی بربیاید.


عدنان که حاضر نشده طبق سنت، تن به ازدواج با دخترعمویش بدهد و همسرش از اهالی کرمان است به ایران‌وایر توضیح می‌دهد که براساس سنتی که بین عشایر و طوایف عرب رایج است، اولین امکانی که برای ازدواج یک دختر در نظر گرفته می‌شود ازدواج با پسرعموست.


«گاهی ممکن است این پسرعمو اصلا هم‌کف و و هم‌شرایط دختر جوان نباشد یا حتی ازدواج کرده و چند فرزند داشته باشد اما اگر پسرعمو خواهان دختر بود حق ندارند دختر را به خواستگار غریبه‌تر بدهند و چندان اهمیتی داده نمی‌شود که آن دختر زندگی خوبی دارد یا نه؟ رضایت دارد یا نه؟ این موضوعات در درجه چندم اهمیت است.»


«حبیب» هم پسرعموی فاطمه است وقتی خواهر فاطمه را به خانه عمو که خانه بخت اوست می‌فرستند کارشان به خشونت و دعوا و درگیری می‌کشد و خواهر فاطمه که هرروز با تنی کبود و دلی خسته به خانه برمی‌گشته با فاطمه دردودل می‌کند.


عدنان شنیده است که فاطمه هم از خانواده عمو کینه به دل گرفته بوده و اصرار می‌کرده که به این وصلت راضی نیست اما حقیقت ماجرا اینجاست که اساسا رضایت دختر شرط نیست و در این‌گونه موارد دخترها باید تسلیم اراده مردان خانواده و تصمیمات آن‌ها باشند. در غیر این صورت و در صورت امتناع از ازدواجی که برایشان در نظر گرفته شده آن‌ها را زنانی متمرد می‌دانند که خوش‌نام و نجیب نیستند.»


به نظر می‌رسد که فاطمه مایل نبوده به سرنوشت خواهرش دچار بشود به همین دلیل هم بعد از عقد با پسرعمو با کمک یکی از دوستانش از خانه فرار کرده و به شهر مشهد و یک خانه امن پناه برده است.


پدر فاطمه اما با ترفندهای بسیار او را به خانه برگردانده و درنهایت با مماشات و سکوت پدر و کینه‌توزی پسرعمویی که فاطمه میلی به ازدواج با او نداشته، این دختر است که قربانی ماجراست.


قتل ناموسی در این خانواده پیش از این نیز رخ داده است. عمه فاطمه که سال‌ها پیش به علت اعتیاد همسرش درخواست طلاق داده بود با تبانی برادرها و همسرش به قتل می‌رسد صرفا به این دلیل که درخواست طلاق برای یک زن، ننگ و عاری فراموش‌نشدنی و نشانه لکه‌دار شدن نجابت اوست.


«سرهنگ تقی‌زاده» فرمانده نیروی انتظامی شهرستان آبادان اظهار کرده که همسر فاطمه به جرم قتل بازداشت شده و برای تحقیق و بررسی در اختیار پلیس آگاهی این شهر است اما به گفته کتایون نخعی، ازآنجایی‌که قانون، ولی‌دم را صاحب خون می‌داند و معمولا قاتل یا خودش ولی‌دم است یا با هماهنگی ولی‌دم اقدام به قتل کرده، مورد شکایت و قصاص قرار نمی‌گیرد و بعد از اجرای نیم‌بند حبس از بابت وجه عمومی جرم، به زندگی معمولش برخواهد گشت./ایران وایر

 


No comments:

Post a Comment