جهانی که در واقع «دامی» بیش نیست، و بشر مغرور و سرگردان، در ریسمان های به‌هم ‌تنیده‌ی آن تقلا می‌کند. در جامعه ی دیکتاتوری،.مدام بینِ انتخابِ درست و غلط، تردید است

از یک سو، با عملی که می‌دانند درست است، جانِ خود را به خطر می‌اندازند و از سوی دیگر، با سکوت در برابرِ استبداد، آرمانهایشان را می‌بازند. بهتر است فریاد برآوریم ومرگِ خود را جلو بیندازیم تا سکوت کنیم و جان دادنِ تدریجیِ خود را طولانی سازیم؟

بخشى از مشكلات همجنسگرايان در ايران

 همجنس‌گرایان در ایران و مشکلات و دردسرهایی که روزانه با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند، موضوعی است که کم‌تر در باره آن گفت‌وگو می‌شود.

عکس تزئینی است (از Afp)

شاید این سکوت به سبب تابوی همیشگی حرف زدن در باره «برخی مسائل» بود. مسائلی که نه تنها به آموزه‌ها و هنجارهای اجتماعی که به نگاه مذهب و دین به همجنس‌گرایی نیز باز می‌گردد. خطر هميشه به معنای زندان و اعدام نيست. يکی از بزرگترين خطرها اين است

که از خانواده طرد شويم.

جوانی که ۲۰ سال با خانواده خود زندگی کرده است اگر بخواهد از آنها جدا شود و به تنهايی در جامعه ايران زندگی کند، [این موضوع] برای او يک خطر محسوب می‌شود. خطرهای ديگر قوانين مدنی و قوانین رژیم هستند که بر اساس فقه اسلامی تعریف شده‌اند و خطرات را مدام برای همجنسگرایان زنده نگه می دارند… از شکنجه و بازداشت، تا اعدام و تحقیر و …تا اخر // لذا جامعه و محیط و مردم نیز، بخشی دیگر از مشکلاتند

No comments:

Post a Comment