جهانی که در واقع «دامی» بیش نیست، و بشر مغرور و سرگردان، در ریسمان های به‌هم ‌تنیده‌ی آن تقلا می‌کند. در جامعه ی دیکتاتوری،.مدام بینِ انتخابِ درست و غلط، تردید است

از یک سو، با عملی که می‌دانند درست است، جانِ خود را به خطر می‌اندازند و از سوی دیگر، با سکوت در برابرِ استبداد، آرمانهایشان را می‌بازند. بهتر است فریاد برآوریم ومرگِ خود را جلو بیندازیم تا سکوت کنیم و جان دادنِ تدریجیِ خود را طولانی سازیم؟

يا روسرى يا تو سرى !

هفده تير ۱۳۹۵؛ چهار سال پيش در چنين روزی مليحه نيكجومند در تهران درگذشت. می‌گفت: "اگر انتخاب داشتم حجاب نداشتم". 

مليحه نيكجومند با نام هنری شيده رحمانی در سال ۱۳۱۱ در اصفهان زاده شد.

از كودكی و نوجوانی او همين اندازه میدانيم كه در مدرسه تئاتر بازی میكرد و صدای خوشی داشت.

۱۸ ساله بود كه پس از پايان دبيرستان وارد راديو شد و در نمايش‌های راديويی بازی كرد.


۲۱ ساله بود كه بازيگری تفننی و سپس حرفه‌ای را در تئاتر سپاهان زير نظر علی‌محمد رجايی آغاز كرد و در چندين نمايش كمدی مانند "وادنگ"، "عشق پيری" و "رباخوار" نقش آفريد.

۲۳ ساله بود كه نخستين بار در فيلم "خسيس" با نويسندگی، تهيه و كارگردانی محمدرضا زندی در نقش دختر يك حاجی خسيس نزولخوار كه می‌خواست او را به عقد پيرمرد پولداری درآورد ولی پشيمان شد، بازی كرد.

در پی آن پيش و پس از انقلاب ۵۷ در بيش از ۶۰ فيلم و مجموعه تلويزيونی مانند "سالهای بی‌پناهی"، "آلاخون والاخون"، "سربداران" "بوعلی سينا" و ... نقش آفريد.

از نقش‌های مطرح او پيش از انقلاب ۵۷ "معصوم" مستأجر "قمرخانم" در سريال و فيلم پرطرفدار "خانه قمرخانم" بود. همه مستأجرهای "قمرخانم" می‌خواهند مِلك او را پنهانی و قانونی از چنگش درآورند.

۷۸ ساله بود كه در مجموعه تلويزيونی "زير هشت" يك ملودرام اجتماعی، يكی از نقش‌های اصلی را داشت و نامش را بار ديگر بلندآوازه كرد.

دو هفته پس از انقلاب ۵۷ دو عكس از او به هنگام تظاهرات عليه پوشش اجباری در رسانه های داخلی و خارجی چاپ شد كه او را با شنل روی سقف یك مینی‌بوس در جدل با يك روحانی نشان می‌داد. يك سال پيش از درگذشتش در اين رابطه به گزارشگر راديو زمانه گفت:

"این عكس‌ها در یك مجله خارجی هم چاپ شده بود. آن پالتو را به یاد می‌آورم. كرم رنگ بود. تظاهرات، نزدیك دانشگاه تهران برپا شد. ما در خیابان مشتاق نزدیك دانشگاه تهران زندگی می‌كرديم. از چند روز قبلش اراذل و اوباش ریخته بودند در خیابانها و شعار "یا روسری، یا توسری" سر می‌دادند و پونز توی پیشانی دختران جوان می‌كوبیدند. هنوز حجاب قانونی و اجباری نشده بود اما درگیری میان زنان و چماقداران بود. من حافظه‌ام مثل پاها و چشم‌هایم از كار افتاده. یادم نمی‌آید روی مینی‌بوس چه می‌گفتم".

مليحه نيكجومند در ۸۴ سالگی در تهران درگذشت

نويسنده: اسكندر آبادى 

No comments:

Post a Comment