جهانی که در واقع «دامی» بیش نیست، و بشر مغرور و سرگردان، در ریسمان های به‌هم ‌تنیده‌ی آن تقلا می‌کند. در جامعه ی دیکتاتوری،.مدام بینِ انتخابِ درست و غلط، تردید است

از یک سو، با عملی که می‌دانند درست است، جانِ خود را به خطر می‌اندازند و از سوی دیگر، با سکوت در برابرِ استبداد، آرمانهایشان را می‌بازند. بهتر است فریاد برآوریم ومرگِ خود را جلو بیندازیم تا سکوت کنیم و جان دادنِ تدریجیِ خود را طولانی سازیم؟

بعد از ٤١ سال

 طی چهل و یک سال نظام سیاسی بی صلاحیت فعلی در برخورد با جامعه روش های نابخردانه ای در پیش گرفت و میهن مان را با خطر فروپاشی اجتماعی روبرو ساخت ، به این معنا که : نظام دشمن پندار و دروغ گو با از بین بردن مطبوعات ، احزاب ، سندیکاها ، اتحادیه ها ، صنوف و .... هر گونه « نهاد واسط میان خود و جامعه » را از بین برد ، بطوریکه مردمان گرفتار جز از طریق شورش خیابانی » نمیتوانند مخالفت خود را آنهم با پرداخت هزینه فراوان حتی جانی ، ابراز دارند.

* اعلام دیدگاه ها و اعتراض به عملکردها با آرامش و در پناه قانون اصلی شناخته شده و اولین شرط پیشرفت جوامع ، تقویت میهن دوستی و بهزیستی بوده و در نبود آن مخرب ترین حالت جای گزین میشود * سیستم رانتی خودی پرور . فاقد شعورو بینش مردمی - اجتماعی ، بدون توجه به شرایط احراز

و اصل سپردن کار به کاردان ، با از بین بردن آزادی بیان و تک صدائی : پیروان آتش به اخبار همراه راخشن ، تک رو ، فرصت طلب ، بی وطن ، ناتوان از گفتگوبه مصداق « مکن در این چمنم سرزنش به خود روئی چنانکه پرورشم داده اندمیرویم » برآمده از عدم بينش مدیریت جوامع تضررتها و قطع ارتباطات اصولی بین المللی بوجود آورد و بتبع آن توده عادی گرفتار معاش را به رفتاری دوراز شيونات انسانی مبتلی نمود


سيستم جاهل فاسد با اعلام دایمی وجود " وضعیت اضطراری " ، قانون را در جامعه تعلیق و باعث خلق " حيات برهنه " شد یعنی نوعی از زندگی که در آن شهروندان تبدیل به " قربانیان بی دفاع می شوند و در معرض خطر مرگ و نابودی ارزشها قرار میگیرند . مدیران منصوب فاقد حداقل صلاحیت علمی - تجربی و فرصت طلب با اعمال سیاست سرکوب . میزان لطافت روانی جامعه را به صفر رساند بطوریکه دیگر قادر به تحمل بار روانی و انتقال اصل « تامل وتحمل ، دقت و مطالعه قبل از تصمیم » به دیگران نیستند و به روز مره گی فاجعه باری دچار شده اند . * نبود آزادی بیان ، نبودن شرایط روانی مطلوب ، احياء نکردن نهادهای واسط اجتماعی ، از بین نبردن وضعیت اضطراری ، نسپردن کار به افراد دارای صلاحیت و شایستگی ، بنیان ننهادن مدیریت بر مبنای پندا ار ، گفتار و کردار نیک ، دورنشدن از نفاق و اختلاف ، پرهیز نداشتن از کشاندن فرزندان بی پناه همین مردم در پوشش نیروی سر کوب ، دورنماندن از ادامه چپاول این سرزمین رائی و . سقوط بانیان این شرایط را که از فرصت های اعطائي و همه امکاناتی که جامعه طی 41 سال با تفویض اختیارات کامل بر مبنای اصل « وحدت فر ماندهی » برای خدمت به کشورمان گذارده بود ... و با نالایقی مفرط نخواستند ( برعکس شعارهای مستeمر ) استفاده نمایند را خواهی نخواهی تسریع مینماید . که امید میرود تحول در پیش بر مبنای انتخاب بهترین ها و شایسته سالاری استوار ، عقب نشینی تدریجی نظام ، با حداقل تلفات اجتناب ناپذیر انسانی و نابودی زیر ساختها و سر مایه های ملی همراه باشد .


منتشر شده در ماهنامه حق ما انسان ها 

در بهمن ماه ١٣٩٨

انديشه آفرين

No comments:

Post a Comment